سونما

پیشانی ام را بوسه زد در خواب هندویی... شاید از آن ساعت طلسمم کرده جادویی

سونما

پیشانی ام را بوسه زد در خواب هندویی... شاید از آن ساعت طلسمم کرده جادویی

مشخصات بلاگ

هر پدیده ای در این عالم سویه ای دارد و همه ی پدیده های عالم جز در دو دسته نمی گنجند: یا درست به سمت هدف «می سویند» و یا با زاویه ای کم یا زیاد، لاجرم به سمت آن «نمی سویند».
از میان پدیده های عالم، برخی را من حساسترم. این جا، رصدخانه ی سویه یابی های سینمایی و غیرسینمایی من...

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

در باب «تکنیک نمادپردازی» رایج در میان سینماگران شاید هیچ کس به اندازه‌ی بهمن فرمان‌آرا، ساده‌انگارانه برخی «مگوهای سینمایی» را لو نداده باشد. در بخشی از مصاحبه‌ی زاون قوکاسیان با بهمن فرمان‌آرا در رابطه با علت وجود یک صندلی خالی و یک شمشیر در قلعه در یکی از پلان‌های فیلم «سایه‌های بلند باد» چنین می‌خوانیم:

شمشیر حکومتی و صندلی حکومتی، در آن زمانی که فیلم ساخته شد سمبل هیچی جز حکومت شاهنشاهی نبود. منتها ما که نمی‌توانستیم تخت طاووس بگذاریم آن بالا. ما در آن زمان ابزارهایی را استفاده کردیم که هم می‌توانی از آن‌ها تعبیر خاصی داشته باشی و هم می‌توانی اگر یقه‌ات را چسبیدند بگویی اصلا چنین چیزی نیست.

«توانایی حمل مفاهیم فلسفی» به علاوه‌ی «خنثی بودن نسبت به همه‌ی نحله‌های فکری-فلسفی» از سینما مدیوم سهل‌وممتنعی ساخته که هم‌زمان به همان مقدار که می‌تواند رسانه‌ای بی‌نظیر برای فلسفیدن باشد به همان مقدار هم وصول به حدی که فقط به فلسفه‌ی شخص سازنده سواری دهد و لاغیر، دشوار خواهد بود. در حقیقت حفظ مرزهای التقاط در سینما جز با «لا گفتن» به همه‌ی قصه‌ها، موقعیت‌های دراماتیک و کنش‌ها، آن‌های بازیگری و میزانسن‌هایی که دربردارنده‌ی قدری مفاهیم غریبه با تفکر توحیدی هستند، واقع‌شدنی نیست. حال سؤال آن جاست که چگونه می‌توان در پروسه‌ی طاقت‌فرسا و پیچیده‌ای چون کارگردانی، همه چیز را در نظر آورد و مراقب همه‌ی جزئیات بود تا کسی یا چیزی از طرحواره‌ی اصلی بیرون نزند؟