36 سال پس از انقلاب کبیر فرانسه
سال 1825، فرانسه پس از تحمل رنج بسیار، به امید نیل به «آزادی، برابری و برادری» هنوز میان دو نظام امپراتوری و جمهوری سردرگم است. دو سال بیثباتی ناشی از انقلاب، یک دورهی کوتاه یکسالهی سلطنت بوربونها، تشکیل جمهوری اول از 1792 تا 1804، تجربهی مجدد امپراطوری با ناپلئون اول به مدت 10 سال و سپس بازگشت مجدد بوربونها به مسند قدرت در سال 1815، نشان داده که نه نخبگان صاحب قدرت در فرانسه، طرح مشخصی برای ادارهی کشورشان دارند و نه به این زودیها مردمش، روی آرامش و ثبات را در یک نظام سیاسی-اجتماعی کارآمد خواهند دید.
36 سال پس از انقلاب اکتبر شوروی
سال 1953، سال مرگ استالین، سال پایان دیکتاتوری هولناک استالینیستی و شروع روند کمرنگ شدن کابوس پایان جهان با جنگ هستهای زیر سایهی جنگ سرد است. سالی که البته از سوی دیگر، نقطهی عطف افول سیطرهی ایدئولوژیک نظام کمونیستی-سوسیالیستی شوروی بر سرزمین پهناور روسیه و گرایش آن به سوی غرب نیز هست. اتفاقی که پس از کمتر از نیم قرن به استحالهای به عمق «پروستوریکا و گلاسنوست»، در دوران گورباچف انجامید.
36 سال پس از انقلاب الجزایر
سال 1998، در الجزایر دیگر تقریبا چیزی از انقلاب باقی نمانده؛ «ارض میلیون شهید» که با اتحاد عناصر نخبه از جوانان تحصیلکردهی الجزایری در فرانسه، طی کمتر از نیم دهه از سازمان مخفی «آزادی الجزایر» به سازمان رسمی «جبههی آزادیبخش ملی» در سال 1954 رشد یافته و یک انقلاب را به ثمر نشانده، حالا دیگر مدتهاست که بر اثر اختلافات جدی درون تشکیلاتی بین عناصر اصلی، با چندین عزل و نصب و کودتا مواجه شده است.
36 سال پس از انقلاب اسلامی ایران