برای انقلاب اسلامی...
دلم می خواهد برای انقلاب سه تار بزنم؛ بنشینم لبه صخره بلندِ کنار پیچ تاریخی و لحظات طلوعش را خوب تماشا کنم. و آن وقت همین طور که از خوف هیجان انگیز منظره تاریخ از لبه پرتگاه لذت می برم، پر شوم از شور دل انگیز امید به عبور...
نمی دانم سربازان در گهواره کجا هستند و امیدهای امام الان دارند چه می کنند اما شک ندارم امام، نه احساساتی شده و نه دعوی باطلی کرده است. مثل من که وقتی می گویم ایام الله بودن دهه فجر را روی پوستم حس می کنم، برای خودم خیلی روشن و واضح است که نه ادبیاتم گل کرده و نه اغراقی در میان است؛ ولی خب البته آن کجا و این کجا...
پ.ن.1: مرکز تحرک آدمی دل است. انقلاب اسلامی را به دل برسانید.
پ.ن.2: دل اسلام جایی است که با عقلش تضادی ندارد. هرگز کار دلی با چیزی که خلاف عقل و اخلاق باشد قابل جمع نیست.
پ.ن.3: خدا هر کسی را دوست داشته باشد، اتکایش را به مخلوقاتش قطع می کند و او دیگر به دیگران (ما سوی الله) متکی نیست اما اتکا غیر از اعتماد است. متکی نیست اما اعتماد می کند به آدم ها چون باید کار کرد و انقلاب بیش از هر زمان دیگری الان به کار نیاز دارد.