به بهانه بحران مینی مالیسم در سینمای سال 94
در آستانهی آغاز سیوچهارمین سال سینمایی، جشنوارهای پشت سر گذاشته شد که بناست به عادت مرسوم، با فرافکنی بحرانهای درونی خویش به جامعه، به نوعی خود را فیلمدرمانی کند حال آنکه به یقین، مسیر درمان این نیست. آن چه در پی میآید تلاشی است در جهت واکسیناسیون مخاطبان آگاه، پیش از شیوع ویروس مینیمالیسم...
آن زمان که مینیمالیسم، همراه با گاری شکستهی مدرنیسم پس از نیمهی قرن بیستم، به سمت عرصهی ادب و هنر میتاخت، کسی فکرش را هم نمیکرد که روزی یکی از واگیردارترین بیماریهای فراگیر سینمای ایران شود؛ سینمایی که علیالقاعده باید به واسطهی فرهنگ ملی و عادات بومی، روشهای سادهتر، صادقانهتر و عمیقتری را برای قصهگویی برگزیند. اما حالا چند سالی است که فیلمنامهنویسان وطنی آموختهاند که خلأها و گسستهای فکری و مهارتی خویش را با روشهای رندانهی مینیمالیستی، روکش کنند تا هر جا که به عللی از جمله عدم پژوهش کافی، از شخصیتپردازی کم آوردند با کاهش اطلاعات، مخاطب را مجبور به خودجاهلپنداری در فهم فیلم کنند. از سالها پیش شعار «کم، بیشتر است»، نقطهی عطف تغییر نگرش در بسیاری از شقوق هنری شد و حقا هم باید گفت که در برخی چون معماری، مجسمهسازی و... منجر به خلق آثار خلاقانهی بسیاری گردید اما مثل هر حرکت آوانگارد دیگری، سندرم تازهبهدوران رسیدگی، خطرات و تهدیدهایش را دامنگیر دانشکدههای هنر ما نمود.
این مطلب را در سایت سینماانقلاب بخوانید.