دست کشیدن از «افقهای نو» و «تنهای تنهای تنها» نماندن
جمعه, ۸ آذر ۱۳۹۲، ۰۸:۱۹ ق.ظ
موفقیت دیپلماسی هستهای ایران در دور پایانی مذاکرات ژنو، اتفاق میمونی است که در سطح سیاست خارجی در طول سالهای قطع ارتباط با قدرت اول استکباری جهان باید غنیمت دانسته شود؛ غنیمتی که بیش و پیش از آن که متعلق به دولت باشد، سهم مقاومت جانانه ملت ایران است اما بد نیست ردپای دیپلماسی را در سواحل شنی فرهنگ کشورمان دنبال کنیم تا درست مثل دشمنان ایران، دقت نظر لازم و درخوری را در حواشی سیاست خارجی مبذول کرده باشیم.
اما به شهادت رسانههای بیگانه، حواشی نهفته زیر شنهای ساحل سیاست خارجی، این روزها حتی از متن مهمتر شدهاند و رد پای این حواشی مهم را به راحتی تا سالنهای سینما میتوان پی گرفت. سالنهای خالی از جشنوارههای «افق نو» و «هالیوودیسم»، دارند از «تنهای تنهای تنها» و «استرداد» پر میشوند و ما با «جدایی نادر از سیمین» و «گذشته» پا به سالنهای سینمای کشورهای خارجی و اسکارهای سیاسیشان میگذاریم.
این ردپای هیولامانند، حتی اندک شباهتی به جهتگیریهای ظریف(!) دیپلماسی رسمی کشور ندارد و پرسشی که تا لحظهی یافتن پاسخی شایسته، به حق از ذهن نخبگان پاک نخواهد شد این است که حقیقتا پالس مذاکره را کدام چراغ دارد میفرستد؟ آیا معنایی که آن طرف مرزها از علائم نوری ما دریافت میکنند به صراحت مذاکرات ژنو است یا کمی از تاریکی سالنهای سینما، مخلوط دارد؟ و به احتمال قوی ابهامی که آن طرف مرزها، به حق لابهلای این ردپاها «پیداوگم» میشود چیزی است شبیه «باور دم خروس یا قسم حضرت عباس(ع)»!
حقیقت آن است که اگر مغز متفکر دیپلماسی کشور در یک نقطه متمرکز باشد، چنین دوگانگی را با بیش از دو احتمال نمیتوان بررسی کرد:
الف) سینما راست میگوید؛ ما هم از آرمان مبارزه با صهیونیسم و تداعی «افقهای نو» دست کشیدهایم و هم نظرمان این است که برنامهی هستهای آن قدرها هم حق مسلمی نیست که به خاطرش در جهان «تنهای تنهای تنها» بمانیم و از دوستی صادقانه و کودکانه با دول قدرتمند دنیا محروم شویم و هم دروغ، آن قدر در ساختارهای اجتماعی-فرهنگیمان رخنه کرده که واکاوی «گذشتهی نادر و سیمین» هم مشکلی را حل نخواهد کرد.
ب) ژنو راست میگوید؛ سینما اصلا چیز مهمی نیست که فکر کنیم در دیپلماسی و نتایج هستهای و آرمانهای ملت ایران، کوچکترین اثری دارد.
البته فرض دیگری هم قابل بحث و بررسی است و آن این که اساسا مغز متفکر سینما جای دیگر و مغز متفکر دیپلماسی در ساحل دیگری آرام گرفته است. اما این فرض حتی از دو احتمال پیشین هم بدتر است چرا که حل دوگانگی ظاهری، هرقدر هم که به قدر «الف و ب» تلخ باشد، آسانتر از حل دوگانگیای است که تا حد اتاق فکر دیپلماتیک یک کشور، ژرفا گرفته است! و البته شواهد موجود هم گواه آن است که همان وزارت خارجهای که پشت میز مذاکره در ژنو، اقتدار میخرد، در سالن سینما چشم بر «افق نو» میبندد.
هرچه که باشد، هر قدر هم تلخ و تعجبآور، راه حلی عاجل میطلبد چرا که تاریخ یازدهدورهای دولتهای جمهوری اسلامی نشان داده که هنوز به جایگاه رسانه و علیالخصوص سینما، اهمیت و نقش تعیینکنندهی آن در عرصهی مناسبات جهانی پی نبردهایم؛ وگرنه امروز نیازی نبود تا برای اثبات عدم انحراف خود از NPT و اعتمادسازی در عرصهی جهانی، پشت میز مذاکره بنشینیم.
- ۹۲/۰۹/۰۸