ما چگونه سینما را میشناسیم؟ بر چه اساسی آن را نقد میکنیم؟ آیا مجازیم با سینمایی که دعوی واقعگرایی دارد، برخورد نشانهشناسانه کنیم؟ آیا نشانهها در سینمای ما درست به کار گرفته میشوند؟ چگونه میتوان آنان را به درستی تحلیل کرد؟
پیتر وُلِن، مقالهی «نشانهشناسی سینما» از کتاب «نشانهها و معنا در سینما»یش را به این جمله آغاز میکند: «در سالهای اخیر علاقهی فراوانی به نشانهشناسی سینما و این مسئله که آیا امکان دارد که نقد سینما و زیباییشناسی سینما را در حوزهی خاصی از علم نشانهها مستحیل کنیم، پدیدار شده است.» سالهایی که وُلن از آن حرف میزند سالهای ابتدایی دههی 70 میلادی است. سالهایی که برای سینمای فرانسه، ایتالیا و آمریکا سالهای مهم و سرنوشتسازی به حساب میآید.