سونما

پیشانی ام را بوسه زد در خواب هندویی... شاید از آن ساعت طلسمم کرده جادویی

سونما

پیشانی ام را بوسه زد در خواب هندویی... شاید از آن ساعت طلسمم کرده جادویی

مشخصات بلاگ

هر پدیده ای در این عالم سویه ای دارد و همه ی پدیده های عالم جز در دو دسته نمی گنجند: یا درست به سمت هدف «می سویند» و یا با زاویه ای کم یا زیاد، لاجرم به سمت آن «نمی سویند».
از میان پدیده های عالم، برخی را من حساسترم. این جا، رصدخانه ی سویه یابی های سینمایی و غیرسینمایی من...

طبقه بندی موضوعی

سینمای ملی واقعا چیست؟

شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۲۸ ق.ظ

یکی از پیچیده‌ترین شخصیت‌پردازی‌هایی که تا به حال در سینمای ایران به نمایش گذاشته شده است؛

بُعدی از انسان که تاکنون در بازنمایی‌های سینمایی مغفول بوده و حالا آرام‌آرام به واسطه بازخوانی آدم‌های جنگ، می‌شود به آن نزدیک شد؛

چیزی در خانم خیری هست که در عین‌حال که خیلی واقعی است، خیلی هم به شکلی خاص، ملی است؛ درست به اندازه واقعیت داشتن وقوع جنگ و دقیقا همان‌ قدر خاص که کسی در آن مقطع از تاریخ ایران می‌توانست طور متفاوتی بیندیشد و بر اساس آن عمل کند و جریان تاریخ را تغییر دهد. 



➖ خیری: همیشه فکر می‌کردم خودمو واسه شنیدن خبر شهادتش آماده کردم... (با بغض) ولی هر دفعه که پیک خبر شهادت یکی دیگه رو میورد، (بغضش می‌ترکد) خوشحال میشدم...


➕ سیما: خودتون رو سرزنش نکنید. منم اون روز وقتی پیک نامه آقای یگانه رو اورد، دلم لرزید به خدا التماس میکردم که این نامه من نباشه. تا اون روز وقتی توی سردخونه، روی اون جوون شهید رو زدم کنار، یه نفس راحتی کشیدم... این یه حس طبیعیه.


➖ خیری: برای من طبیعی نیست. راضی میشدم به شهادت یکی دیگه؟! اونم درست وقتی که فکر میکردم خودمو برای چیزای بزرگتری آماده کردم...


 شخصیت خانم خیری، محصول فرایندهای جریان سیال ذهن در نویسندگی نیست چون کسی نمی‌تواند بدون آن که در فضای دفاع مقدس قرار گرفته باشد و طلب درونی آدم‌های درگیر در جنگ را لمس کرده باشد، متوجه شود که چرا زنی خود را به خاطر آرزوی زنده ماندن شوهرش، ملامت می‌کند. آن چیزی که باعث می‌شود چنین طلبی برای هر انسانی، طبیعی باشد اما برای خانم خیری نه، چیست؟ و آیا آن خواسته جز در دفاع مقدس که پدیده‌ای به شدت ملی-میهنی است، قابل جست‌و‌جو کردن و یافتن هست؟ #سینمای_ملی واقعا چیست؟ از آنتوان دوسنت اگزوپری پرسیدند که چه چیزی باعث شد شازده کوچولو، این قدر جهانی شود؟ پاسخی قریب به این مضمون داده بود که من نمی‌دانم اما وقتی می‌نوشتمش فقط به خود شازده فکر می‌کردم. رضا امیرخانی هم دراین باره می‌گفت «یک اثر، از فرط ملی بودن، جهانی می‌شود.» 


بگذریم.

سکانس معروف فیلم دیدبان را در ذهن مرور کنید. همان سکانسی که از تنها شدن دیدبان، انهدام موتورش و تصمیم او به پیاده طی کردن راه آغاز می‌شود و با ضرباهنگ موسیقی و حرکت دوربین، هربار، بخشی از سلوک درونی دیدبان و انقطاع او از اسباب مادی به تصویر کشیده می‌شود. آیا این انسان را تا پیش از این فیلم، در سینمای دیگری دیده بودید؟ آیا تا آن لحظه همراه شدن با این جنس خاص از خواسته‌های درونی یک انسان را با هیچ شخصیت سینمایی دیگری تجربه کرده بودید؟


حالا سکانس‌های پایانی شیار 143 را به خاطر آورید؛ سکانس‌هایی که ننه الفت دارد ‌آرام‌آرام از عشق یونس کنده می‌شود؛ الفت، پس از تشر یونسش در خواب و برداشتن نردبان از زیرپای او، سحر با صدای اذان از خواب بیدار می‌شود و زیرلب «افوض امری الی الله» می‌گوید و از آن پس رادیویی را که زنارگونه به کمر بسته بود تا استعاره‌ای از شرک مخفی او به خدای یونس باشد، کنار میگذارد و بعد از آن، او دیگر، قهرمانی است که از هر اسباب مادی عبور کرده است. آیا چنین شخصیتی جز در این جنس خاص سینما، قابل پرداخت و دریافت خواهد بود؟


حرف این است که شخصیت‌پردازی فیلم‌هایی چون دیدبان و شیار 143 و ویلایی‌ها فرق می‌کند چون انسان شناسی که این فیلم‌ها، مبتنی بر آن دراماتیزه شده‌اند، فرق می‌کند؛ چون انسان پرورش‌یافته در فرهنگ دفاع مقدس با انسان‌های دیگر فرق می‌کند. نوعی قهرمان به شدت نزدیک و دست‌یافتنی که تنها وجه ممیزه‌اش با دیگران، نه این است که بدنش کش می‌آید و نه این که از سرانگشتانش تارهای عنکبوتی بیرون می‌زند و نه این که می‌تواند نامرئی شود؛ فقط عمیقا از درون خود می‌خواهد که چیز دیگری باشد؛ چیزی که شاید اصلا طبیعی نیست...


هسته مرکزی شخصیت‌پردازی انسان دیدبان و انسان شیار و انسان ویلایی‌ها، یکی است با این تفاوت که یکی در وجه مردانه‌اش بر طبق کنش‌هایی که یک مرد می‌تواند در مسیر درام از خود بروز دهد، رشد داده شده و دیگری در وجه زنانه‌اش، بر طبق مدل و سبکی که یک زن، مسیر سلوک خود را طی و بر آن اساس کنش می‌کند. این دست آثار به دقیق‌ترین معنای ممکن، ملی هستند اما انسان، موضوعی فراملی است و همین ماده است که از آن صورت، جهانی جهانی خواهد ساخت؛ البته اگر سازمان سینمایی و حوزه هنری و امثالهم بگذارند...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی